¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

با دستخطی کج و کوله؛ خط خطی می کنم کنج خلوت جوانیم را

¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤

با دستخطی کج و کوله؛ خط خطی می کنم کنج خلوت جوانیم را

 

 

سنگی به پیشانی کوه خورد و شکست... 

کوه خندید ...

کوه روزی می شکند ، خواهی دید هلیا!  

 

 

پی نوشت: این دفه مال خودم نیست . از "نادر ابراهیمی" ه! این چن جمله خیلی روم تاثیر گذاش! 

  

 

نظرات 8 + ارسال نظر
صنم دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:19

معنی کنم نوشته نادر ابراهیمی رو؟
یعنی برداشت خودمو بگم؟
میگه هلیا!!!مغرورا یه روزی از غرور می افتن!!الان دب دب و کب کبشونو نبین...غرورشون ناپایداره!!
میگه کوه مغرور بود که کوهِ
اما یه روز کوه هم مشکنه!غرورش له میشه...
اصلا کلا غرور چیز بدیه!!
حافظ میگه:
ای که دائم به خویش مغروری
گر تو را ز عشق نیست مقدوری
گرد دیوانگان عالم مگرد
که به عقل عقیله مشهوری
!!!!!!!!!!!!!

بفرمایین.....
سیاسی ترجمه فرمودین!!!. ماکلا خودمون رو از سیاست کشیدیم بیرون... با آدم خوبا! هم کاری نداریم :)... بذار اون قدر خوب بشن تا... ..
.
بیشتر منظورم مشکلات پیش رو بود...
مشکلاتی که باید بشکنن بالاخره

صنم دوشنبه 8 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 21:20

برداشت های زیادی کردم از نوشته تون!!!!!

گفتم که منو وارد این بازیا نکنید:))))))
برداشتاتون

tanha41 دوشنبه 15 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:19

خیلی حرف قشنگی بود عکس پست قبلی ات فوق العاده بود فقط یه تقویم یه دفتر چه خاطرات می تونه بفهمه که لحظه های تنهایی چجوری می گذره

به به به به ...
مرسی یوسف گل!
آره واقعا

صنم سه‌شنبه 16 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 17:07

اصلا سیاسی نبود:((

سیاسی که نه
سیاسی :)))))))))
چرا :((؟!!!

pareparvaz چهارشنبه 17 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 11:26

سلام...

مطلب قشنگی بود .من کتاب های نادر ابراهیمی رو خیلی دوست دارم مخصوصا کتاب یک عاشقانه ی آرام رو .

مطالب قبلی رو هم که گذاشته بودین و بخاطر امتحانات وقت نکرده بودم بخونم همراه با نظرات خوندم.همشون زیبا بودند مخصوصا مطلب ای عشق ! دعا کن که به سامان برسیم.

بله کتاب قشنگیه... اولاش بی نظیره .. آخراش ولی نه... اصلا نه... انقد! نه که بزور تمومش کردم!! :)
نظر لطف شماست.... حضورتون باعث دلگرمیه

صنم پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 01:22

با من شوخی نکنیناااااااااااا

eee
چشم :)

tanha41 سه‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 19:34



تو که به ما سر نمی زنی بی معرفت

یلدات مبارک

سر که میزنم و تک تک واژه های دلنشینت رو میخونم
فقط کمی دستم تنبل شده شایدم .... نمی دونم
چشم .. حتما
مرسی که اومدی :)

کورش چهارشنبه 8 دی‌ماه سال 1389 ساعت 23:15 http://talkhandeh.blogsky.com

این کوه شما ۱ سال پیش شکست. وقتی ندا به ما نگاه می کرد. الان فقط حفظ ظاهر می کنن.کوهها همیشه از درون فرو میریزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد